سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید هدایت

نخستین همایش ملی «شیخ عبدالحسین تهرانی» در چهار بخش آثار علمی، آثار ادبی، آثار هنری و آثار مجازی اعلام فراخوان کرد.

فراخوان کنگره ملی «شیخ عبدالحسین تهرانی»به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از روابط عمومی همایش ملی شیخ عبدالحسین تهرانی، دبیرخانه همایش ملی «شیخ عبدالحسین تهرانی» با هدف آشنایی بیشتر با ابعاد شخصیتی و سیره عالم واقف شیخ عبدالحسین تهرانی، معرفی آثار فاخر و ارزشمند این عالم، نمودار ساختن زوایای پنهان شخصیتی ایشان، لزوم آشنایی و ارتباط بیشتر نسل جوان با آستان‌های متبرکه و حیات فکری سیاسی علمای قدیم و در نهایت الگوگیری از سیره شخصیتی عالمای بزرگ شیعه در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فراخوان این همایش را اعلام کرد.

علاقه‌مندان به شرکت در این همایش تا 15 دی فرصت خواهند داشت تا آثار خود را از طریق سایت همایش به نشانی irconference.ir به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.

عالم واقف عبدالحسین تهرانی شیخ العراقین (درگذشته 1286 ق) از فقهای قرن سیزدهم، مورد اعتماد و وصی امیرکبیر، از مبارزین علیه بابیت و بهاییت و از پیشگامان بازسازی عتبات عالیات عراق بوده است که در آن دوران مکان مقبره مختار ثقفی نیز توسط ایشان کشف شد.

وی از شاگردان برجسته صاحب جواهر بود.

همچنین شیخ تهرانی معتقد به کارآمدی احکام و قوانین اسلامی در جامعه بود از این رو دعاوی شرعی که به دیوانخانه ارجاع شده بود، از سوی امیرکبیر به وی محول گشت.

نخستین همایش ملی شیخ عبدالحسین تهرانی به همت اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران، بهمن در تهران برگزار خواهد شد



شیخ‌ العراقین، مورد اعتماد و عنایت‌ خاص‌ امیرکبیر قرار داشت و امیر، که‌ از گوهرشناسان‌ روزگار‌ بود، علاوه‌ بر ارجاع‌ محاکمات‌ شرعی‌ دیوان‌ به‌ محضرش «در مطالب‌ مشکله‌ و امور معضله‌ با او مشورت» می‌کرد و حتی‌ برای‌ تعیین‌ نام‌ فرزندان‌ شاه، از استخاره‌هایش مدد می‌گرفت.

عباس‌ اقبال، با اشاره‌ به‌ «ارجاع‌ محاکمات از سوی‌ امیر به‌ محضر جناب... شیخ‌ العراقین»، می‌گوید: روز بروز «عقیده‌‌ او نسبت‌ به‌ جناب‌ شیخ‌ افزون‌ می‌گردید». سپس‌ با نقل‌ داستانی‌ درباره‌‌ نحوه‌‌ آشنایی‌ امیر با شیخ‌ می‌افزاید: پس‌ از آن‌ آشنایی، امیر «همواره‌ در ترویج‌ شیخ‌ اقدامات‌ کافی‌ نمود و روز به‌ روز در عقاید او نسبت‌ به‌ شیخ‌ می‌افزود تا آن که‌ محل‌ وثوق‌ امیر شد و طرف‌ مشاوره‌ در بعضی‌ از امور مشکله‌ گردید». به‌ نوشته‌‌ فریدون‌ آدمیت: در دوران‌ صدارت‌ امیر «همه‌‌ دعاوی‌ که‌ جنبه‌‌ شرعی‌ داشت‌ و به‌ دیوانخانه‌ رجوع‌ شده‌ بود، به‌ محضر شیخ‌ عبدالحسین‌ احاله‌ می‌گردید. داوری‌ او قطعی‌ بود. کنت‌ دوگوبینو نیز از شیخ‌ عبدالحسین‌ به‌ احترام‌ یاد می‌کند؛ او را فقیهی‌ بلندپـایـه‌ و پاکدامن، و خونسرد و با فراست‌ می‌شناسد».

امیر حتی‌ وصی‌ خود را شیخ‌ عبدالحسین‌ قرار داد و شیخ‌ نیز از مال‌ الوصایه‌‌ امیر شهید، مسجد و مدرسه‌ای‌ عالی‌ در تهران‌ بنا نهاد که‌ امروزه‌ به‌ مسجد و مدرسه‌‌ شیخ‌ عـبـدالـحـسـیـن‌ یـا مسجد آذربایجانی‌ها معروف‌ می‌باشد. شواهد همچنین‌ حاکی‌ است‌ که‌ پس‌ از قتل‌ امیر، شیخ‌ مباشرت‌ امور خانواده‌‌ وی‌ را بر عهده‌ داشت.

علامه تهرانی و فتنه بابیه و بهائیه
شیخ‌ عبدالحسین، به‌ کمال‌ و کارآمدی‌ احکام‌ و قوانین‌ اسلامی‌ در جامعه‌‌ بشری‌ ایمان‌ راسخ‌ داشت‌ و معتقد بود که‌ «هرگاه‌ مدار دولت‌ و مملکت‌ داری‌ از روی‌ شریعت‌ مطهره‌ باشد... هیچ‌ فتنه‌ و فساد بر نیاید». بر همین‌ اساس، زمانی‌ که دید‌ «بدعت» باب‌ و بهاء، کیان‌ دین‌ را به‌ خطر افکند، با جدیت‌ تام‌ به‌ مبارزه‌ برخاست. قدیمترین‌ اقدام او در این راه ممانعت از ملاقات‌ باب‌ و مریدانش‌ با محمدشاه‌ قاجار (پدر ناصرالدین‌ شاه) بود که فرصتی‌ تاریخی‌ برای‌ اظهار وجود و تبلیغ را از آنان‌ گرفت. کنت‌ دوگوبینو، وزیر مختار فرانسه‌ در ایران می‌نویسد: «حاجی‌ شیخ‌ عبدالحسین‌ که‌ مردی‌ فقیه‌ و مجتهد و متدین‌ و متقی‌ است، فراست‌ و قضاوتهای‌ بی‌طرفانه‌اش‌ موجب‌ اعتماد همه‌ کس‌ شده‌ و طرف‌ احترام‌ عموم‌ است، به‌ شاه‌ و وزیر و بزرگان‌ مملکت‌ گفته‌ بود: آیا در نظر دارید که‌ به‌ جای‌ مذهب‌ کنونی، مذهب‌ جدیدی‌ که‌ هنوز نمی‌شناسید برقرار نمایید؟ ».

روشن‌ است‌ که‌ برای‌ فقیه‌ تیزبینی‌ چون‌ شیخ‌ العراقین، بطلان‌ دعاوی‌ باب ـ با توجه‌ به‌ شواهد و دلایل‌ گوناگون، از آن‌ جمله: توبة صریح خود «باب‌« بر فراز منبر شیراز، و وجود اغلاط‌ پیش‌ افتاده‌‌ ادبی‌ در الواح‌ صادره‌ از وی‌ ـ کاملاً‌ واضح‌ بود و آمدن‌ باب و جمعی‌ از مریدانش‌ به‌ پایتخت‌ به‌ عنوان‌ ملاقات‌ با سلطان، بیشتر فرصتی‌ برای‌ ابراز وجود و تبلیغات‌ مسلکی بود. خاصه‌ آنکه، احساس‌ می‌شد که‌ دستهای‌ مشکوکی‌ از درون‌ حکومت‌ (نظیر منوچهر خان‌ معتمدالدوله‌ حاکم‌ اصفهان) با اغراض‌ سیاسی‌ در پی‌ تقویت‌ فتنه، و ماهی‌ گرفتن‌ از آب‌ گل‌ آلودند... لذا هوشمندانه مانع‌ اجرای‌ این‌ سناریوی‌ خطرناک‌ گردید.

تهرانی در زمان‌ تبعید بهاء به‌ عراق، و تجمع‌ بابیان‌ در آن‌ سامان، در عراق‌ می‌زیست‌ و شاهد فعالیتهای‌ سوء آنان‌ بود. منابع‌ بهائی‌ تصریح‌ دارند که‌ بابیان‌ مهاجر، شبها به‌ دزدیدن‌ کفش‌ و کلاه‌ و پـول‌ و پـوشـاک‌ زوار شیعه‌ در اماکن‌ مقدسه‌ می‌پرداختند و به‌ اعتراف‌ خود حسینعلی‌ بهاء: «در اموال‌ ناس‌ مِن‌ غیر اذنٍ‌ تصرف‌ می‌نمودند و نهب‌ و غـارت‌ و سـفـک‌ دمـاء را از اعـمـال‌ حـسـنـه‌ می‌شمردند». علاوه، بین‌ خود بابیها نیز بازار آشوبگری‌ و آدمکشی‌ رونق‌ داشت‌ و به‌ قول‌ خواهر بهاء (عزیه‌ خانم) بهاء نیز در این‌ فجایع‌ بی‌دخالت‌ نبود.

اقدامات‌ شیخ ‌العراقین کینه شدید‌ سران‌ مسلک‌ باب‌ و بهاء، را بر ضد‌ وی‌ بر ‌انگیخته است. حسینعلی‌ بهاء در لوحی‌ که‌ به‌ نام‌ شیخ‌ صادر کرده‌ سخت‌ به‌ وی‌ تاخته‌ و او را «غافل‌ مرتاب» و عنصری‌ «مکار» می‌خواند و شوقی‌ افندی (نتیجه‌‌ دختری‌ بهاء، و جانشین عباس افندی) نیز در فحشنامه‌ای‌ که‌ با عنوان‌ «لوح‌ قرن» از خود به‌جا نهاده، کراراً‌ شیخ‌ را با الفاظی‌ چون‌ «شیخ‌ خبیث» و «مردود دارین‌ و مبغوض‌ ثقلین» مورد هتک‌ و شتم‌ قرار داده‌ است.

مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین
مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین واقع در کوی عبدالحسین یا کوچه پامنار، از غرب به خیابان خیام و از شرق به بازار خیاط‌ها منتهی می‌شود. این مسجد مشتمل بر مقصوره، گنبد، دو مناره کوچک در ضلع جنوبی، طاق نماهای متناسب کوچک در جوانب دیگر و شبستانی در ضلع شرقی است.

از کاشی کاری‌های عالی دوره ناصرالدین شاه بهره بسیار دارد و از آثار برجسته عصر قاجار در تهران به شمار می‌رود، دارای دو شبستان است، یکی شبستان گرم خانه و دیگری شبستان پشت قبله. این شبستان‌ها به ویژه شبستان گرم خانه که در ضلع شرقی قرار دارد، مزین به مصقلی‌های کاشی، آجر و از طرح‌های ممتاز هنرمندان دوران قاجار است.

حاشیه زیلوهای شبستان زمستانی حاوی تاریخ 1278 ق و کتیبه شبستان بزرگ جنوبی و محراب آن دارای تاریخ 1285 ق است. ناگفته نماند در جنوب مسجد شاهزاده علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه، پسر فتحعلی شاه (در 1298 ق) منزل داشت. منزل شاهزاده اعتضادالسلطنه دری به شبستان مسجد شیخ عبدالحسین داشت و بعد نیز به شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله، برادر ناصرالدین شاه تعلق گرفت. در سال‌های اخیر آنجا خراب شد و تیمچه‌های سه گانه رحیمیه به جای آن ساخته شد که مرکز فروش فرش است.

در غرب مسجد، مدرسه شیخ عبدالحسین واقع است که منبت کاری آن از آثار ممتاز دوره قاجار به شمار می‌رود و روبروی در اصلی و در مدخل جنوبی سیدولی قرار دارد، مطابق کتیبه‌هایی که با خط نستعلیق و به صورت برجسته نوشته شده، این در به سال 1279 ق به فرمایش آقایوسف و به وسیله استاد نوروز تهرانی ساخته شده است. گشاده این در عالی بر این عالی مکان باشد.

صحن این مدرسه به شیوه چهار ایوانی است. اتاق‌ها و غرفه‌های محل سکونت طلبه‌ها را در اطراف صحن ترتیب داده‌اند. کاشی کاری‌های خشتی هفت رنگ خوش طرح و زیبای سردر مدرسه از آثار هنری شایان توجه این مدرسه است.

ویژگی تاریخی این دو بنا آن است که هر دو در کنار هم و در یک زمان ساخته شده‌اند و با توجه به کتیبه‌های موجود به نظر میرسد که بنای مسجد بیش از 15 سال به طول انجامیده است‌.

سیدمحمد بهبهانی از ملازمان شیخ عبدالحسین از قول وی حکایت می‌کرد که میرزا آقاخان نوری صدراعظم که بعد از امیر بدین منصب رسیده بود، اصرار زیادی داشت که شیخ عبدالحسین تهرانی این مسجد و مدرسه را به نام او کند یا لااقل نام امیر را بر آنها نگذارد. او هم برای رضای خاطر صدراعظم آنها را به اسم خود خواند. سپس میرزا آقاخان نوری اصرار کرد مدرسه‌ای که در کربلای معلا جنب در سلطانی از ثلث اموال میرزا تقی خان ساخته بود به نام او کند، لذا برای اینکه از شر او خلاص بشود نام آن را صدر نامید.

این بنا، به مسجد ترکها یا آذربایجانیها هم معروف است‌، چون آذربایجانیهای مقیم تهران در این مسجد تعزیه و دیگر مراسم‌های خود را بر پا می‌کنند. بنای مدرسه و چهار حجره ضلع غربی و قسمتی از خانه مدرس در ضلع شمال غربی مدرسه به واسطه احداث کوچه تخریب و ناقص شده ‌است. این مدرسه قبل از سال 1345 ه.ش‌، با نظارت اداره کل باستان شناسی مرمت شد و در سال 1357، نیز اضافاتی بر این بنا صورت گرفت. بعدها کتابخانه‌ جدیدی نیز در دو حجره شمال غربی احداث شده و پیش‌بینی سرویس‌ها در پشت ایوان غربی و تعویض حوض قدیمی‌ حیاط با یک حوض جدید سه پله‌ای در نظر گرفته شده است‌. هم اکنون این مدرسه به حوزه علمیه طلاب تبدیل شده ‌است‌.

وقف نامه‌ و نحوه اداره بنا
مسجد دو وقف نامه به تاریخ‌های 1276 ق و 1325 ق دارد. وقف نامه مورخ 1276 ق اشاره دارد به اینکه 13 باب دکان واقع در راسته بازار جدید دارالخلافه تهران را، امیرنظام در زمان خود بنا کرده و گفته بود تا در سهم والده‌اش مقرر شود. امیر وصیت کرد که درآمدهای دکان‌های مادرش نیز به صورت مصالحه نامه به شیخ عبدالحسین تهرانی انتقال یابد. شیخ عبدالحسین نیز آنها را به همه شیعیان وقف کرد تا ثواب آن به روح مادر امیرنظام برسد.

در دوران قاجار و اوایل دوران رضاخان اداره مسجد و مدرسه یکی بود اما در اواخر دوره رضاخان از هم جدا شد و فعالیت شان مستقل است. در حال حاضر مسجد تحت نظر اداره اوقاف و به وسیله عده‌ای از هیئت امنای آن اداره می‌شود و مدرسه علمیه تحت نظر مشترک اوقاف و مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران اداره می‌شود. نزدیک به 110 طلبه در شیخ عبدالحسین درس می‌خوانند که بین 15 تا 20 نفر در هر پایه هستند.

از جمله واعظان این مسجد می‌توان به سیدجمال واعظ اصفهانی (سخنران مشهور مشروطه)، میرزا اسدالله تبریزی حاج شیخ لطف الله (معروف به دسته بنفشه)، سیدمحمد شیرازی معروف به سلطان الواعظین (نویسندة شب‌های پیشاور) و حاج سلطان (از واعظان قدیمی‌و معروف تهران که علیه رضاخان سخنرانی کرد و به همین دلیل از سوی مأموران شهربانی تعقیب و دستگیر شد) در این مسجد به وعظ می‌پرداختند.

از واعظان دهه‌های اخیر این مسجد می‌توان از حجت الاسلام شیخ حسینعلی راشد، آیت‌الله شیخ عباسعلی اسلامی، آیت‌الله محمدتقی فلسفی، آیت‌الله شهید مطهری، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و آیت‌الله شیخ حسین نوری همدانی یاد کرد.

از مدرّسان پیشین این مسجد مرحوم حاج میرزا مهدی انگجی و مرحوم شهرستانی بودند. همچنین اسدالله بادامچیان از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی ‌در دوران نهضت امام از مدرسان ادبیات عرب این مدرسه بود.

از امامان جماعت این مسجد می‌توان از حاج شیخ ابراهیم امامزاده، زیدی، حاج شیخ محمدحسین خراسانی معروف به تربت، پسرش مرحوم آیت‌الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی و در حال حاضر فرزند وی حجت الاسلام حاج شیخ محسن خراسانی نام برد.

مهم‌ترین بزرگداشتی که در این مسجد برگزار شد مراسم ختم ستارخان، سردار ملی است. از دیگر بزرگداشت‌های برگزار شده در این مسجد، گرامیداشت مردم مسلمان لبنان به مناسبت حمله وحشیانه اسراییل به جنوب این کشور بود که با بزرگداشت شهدای قم و تبریز در روز پنج شنبه 10 فروردین 1357 همزمان بود.

دو کرامت از مرحوم شیخ عبدالحسین تهرانى
این دو کرامت منقول از مرحوم آیت‌الله بهجت است که معتقد بودند «ایشان کرامات ظاهره بسیارى داشته است»:
الف) زمانى ایشان از طرف مرحوم صاحب جواهر متصدى تعمیر و احیاى گنبد عسکریین (علیه‌السلام)، در سامرا مى‌شوند و در این رابطه مجاز بوده‌اند که از ثلث سهم امام یکى از خیّرین که چیزهاى مهمى را براى خیرات و مبرّات وصیت کرده بود، استفاده نمایند. روزى مرحوم شیخ عبدالحسین وسط مسجد متوکّل رفته، مى‌گویند: اینجا را حفر کنید. بعد از حفارى مى‌بینند سنگهاى مرمر عجیب و غریبى آنجا دفن شده است، آنها را در آورده و از همگى آنها در سامرا در قبه عسکریین (علیه‌السلام) استفاده کرده و تمام حرم را با آن سنگ‌ها فرش مى‌کنند.

ب) مرحوم شیخ عبدالحسین زمانى که متولى تعمیر قبّه و گنبد عسکریین (علیه‌السلام) در سامرا بوده‌اند روزى با اصحابشان به بغداد مى روند. وقتى در مقبره شیخ عبدالقادر نشسته بودند که رئیس دستگاه نقابت ایشان را مى‌بیند. با دیدن مرحوم شیخ عبدالحسین تصمیم مى‌گیرد از ایشان پذیرایى نماید. دستور مى‌دهد که براى شیخ قهوه درست کنند و به همراهان او هم قهوه بدهند. وقتى قهوه چى، قهوه را به شیخ مى‌دهد مرحوم شیخ یکصد لیره طلا به او مى‌دهد که به نقیب بدهد.
اصحاب و همراهان شیخ بسیار شگفت زده شده و به او مى‌گویند: چگونه به یک نفر مخالف در قبال یک قهوه این مقدار طلا مى‌دهید؟! مرحوم شیخ هیچ نمى گوید.


 

 

به مناسبت سالگرد درگذشت ایشان؛



 

زندگی عالم ربانی و فقیه بزرگوار عبدالحسین تهرانی را می‌توان نمونه‌ای از یک حیات طیبه دانست که در تراز مجاهدت اصیل و معنویت حقیقی، جایگاه والایی به دست می‌آورد.

شبکه اجتهاد: آیت‌‌الله حاج‌ شیخ‌ عبدالحسین‌ تهرانی «شیخ‌ العراقین» (متوفی‌ 1286ق) از فقیهان‌ نامدار قرن‌ 13ق‌ است‌ که‌ به‌ دقت‌ نظر، اندیشه‌‌ صائب‌ و همت‌ بلند شهره بود و زمان‌ اقامتش‌ در کربلا جمعی‌ کثیر از مردم‌ آنجا از وی‌ تقلید می‌کردند. از جمله اساتید ایشان می‌توان به حسن بن جعفر کاشف الغطاء، مشکور بن محمد بن صقر حولاوی- عیسی بن حسین (معروف به زاهد) و محمدحسن بن باقر النجفی صاحب جواهر اشاره کرد.

وی‌ شاگرد برجسته‌‌ آیت‌‌الله‌ شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب‌ جواهر بود و از ایشان‌ اجازه‌‌ اجتهاد داشت. صاحب‌ جواهر، به‌ اجتهاد 4 تن‌ از شاگردانش‌ تصریح‌ داشت‌ که‌ یکی‌ از آنها شیخ‌ عبدالحسین‌ بود. سخن‌ چنین‌ شخصیت‌ سترگی‌ درباره‌‌ شیخ‌ العراقین، گواه‌ رتبه‌‌ بلند وی‌ در دانش‌ و درایت‌ دینی‌ است. چنان که‌ آیت‌الله‌ میرزا حسین‌ نوری‌ (محدث‌ نامدار شیعه) او را زبده‌‌ اعاظم‌ محققین‌ و نخبه‌‌ افاخم‌ مدققین‌ می‌خواند.

از جمله شاگردان و تربیت یافتگان مکتب فکری و معرفتی ایشان نیز برجستگانی نظیر شیخ نوح بن قاسم قرشی جعفری، شیخ محسن بن شیخ محمد حائری و ابو محاسن محمد همدانی هستند که ایشان نیز از ستاره‌های درخشان در جرگه علم و معرفتند.

شیخ العراقین کتابخانه معظم خویش را وقف بر فضلا نمود و عمر عزیز خویش و هر نوع امکانات مالی که داشت صرف اسلام و مسلمین و ساختن بقاع متبرکه ائمه علیهم السلام نمود، و به پیشگاه نورانی ایشان ارادت و خلوصی وافر داشت. سرانجام در شب قدر میهمان آنان در ملا اعلی شد و جسمش در 22 رمضان 1286 قمری کنار سالار شهیدان مدفون شد.

آثار و تألیفات برجای مانده از این عالم ربانی عبارتند از: المصباح النّجاة فی اسرار الصلاة، سرّ الاستغفار بین السجدتین المبکی، کتاب الاجازات، ترجمه ی نجاة العباد صاحب جواهر، طبقات الرواة..

خدمات دینی و اجتماعی
به‌ نوشته‌‌ اعتمادالسلطنه _ وزیر انطباعات‌ عصر ناصری ـ وی «مجتهدی‌ بسیار فاضل و به‌ قبول‌ عامه‌ نایل‌ بود. در دولت‌ عثمانی‌ نیز اعتباری» قابل‌ توجه‌ داشت‌ و «حکام‌ عراق‌ عرب‌ او را حرمتی‌ عظیم‌ می‌نهادند. ناصرالدین‌ شاه‌ نظارت‌ بر کار تعمیرات‌ و تأسیسات‌ ایران‌ در عتبات‌ عالیات، از جمله، توسعه‌‌ صحن‌ مطهر سالار شهیدان‌ علیه‌ السلام، و تعمیر بنای‌ آن‌ را، به‌ شیخ‌ العراقین‌ سپرده‌ بود و «از مراقبت‌ و مواظبت» وی‌ «در تعمیر گنبد منور... و نصب‌ خشتهای‌ طلایی‌ شهر» رضایت‌ تام‌ داشت. شاه‌ او را در 1274ق‌ برای‌ تعمیر صحن‌ مطهر ائمه‌‌ اطهار در کربلا و کاظمین‌ و سامرا (علیهم‌ السلام) مأمور کرد و او از 1274 تا 1286 (که‌ در 22 رمضان‌ آن‌ فوت‌ کرد) به‌ این‌ کار اشتغال‌ داشت.

از جمله دیگر اقدامات شایسته یادآوری و لایق تحسین این مرد بزرگ احیای مرقد مختار رحمة الله علیه بوده است. آن‌چنان که تاریخ گواهی می‌دهد مدتی مرقد مختار، به صورت خرابه و مندرس بود، بلکه اثری از آن نبود. دست‌های مرموز و غافل، مرتب در کار بودند تا نسل به نسل، شخصیت مختار را بکوبند. درباره‌ی کوبیدن او، حدیث‌ها جعل کردند و با دسیسه‌های مختلف خواستند از مقام و شأن او بکاهند. علی رغم این نقشه‌ها، بالاخره، حق آشکار شد و خداوند بعضی از صالحان از اولیای خود را بر آن داشت که در مورد قبر مختار به جست وجو کنند. از میان این عزیزان، شیخ عبدالحسین تهرانی بوده است.‌

ایشان وقتی برای زیارت عتبات عالیات به عراق مشرف شد و تصمیم بر تجدید و تعمیر بناهای عتبات گرفت، با کمال جدیّت در نواحی مسجد کوفه مرقد مختار را جویا شد تا این که آن را پیدا کرده و تعمیر نماید. در صحن حضرت مسلم که ساختمانش به مسجد اعظم کوفه چسبیده، بالای دکه و سکوی بزرگ و پیش روی حرم‌هانی، علامتی از قبر مختار بود. به دستور او آن را کندند. دیدند در زیر آن علامت حمّامی ‌ظاهر شد. برای او معلوم شد که آن جا محل قبر مختار نیست.

این عالم بزرگوار مجدداً به جست وجو و تفحّص پرداخت تا آن که علامه ی کبیر سیّد شریف رضا، فرزند سیّد بحرالعلوم به او گفت: «پدرم وقتی که از کنار زاویه‌ی شرقی، عبور می‌کرد، می‌گفت: سوره‌ی فاتحه را نثار روح مختار در این جا بخوانیم. او و همراهانش سوره‌ی فاتحه را می‌خواندند و می‌فرمود: همین جا محل قبر مختار است.»

وقتی که شیخ العراقین این مطلب را شنید، دستور داد همان محل را کندند، دیدند سنگی پیدا شد که روی آن نوشته بود: «هذا قبر المختار بن عبید الثقفی». شیغ العراقین قبر مختار را به این وسیله شناخت و دستور داد آن را تعمیر کردند.

در کتیبه دربی که از آن به طرف قبر مختار می‌روند، نوشته شده: «قد امر السید مهدی بحرالعلوم و الشیخ جعفر کاشف الغطاء بان یشهدا هذا ضریحاً للمختار وعیّنا هذا الموضع قبراً له؛ به دستور بحرالعلوم و کاشف الغطاء، ضریح مختار شناخته شد و این دو بزرگوار قبر مختار را که همین محل است، تعیین کردند.»




12 مهر 1394, 16:26


عبدالحسین تهرانی (1222- 1286قمری)

عنوان مقاله: شیخ العراقیین

نویسنده: احمد رشیدی شادباد

ولادت و تحصیلات

در سال 1222 هجری قمری[1] در یکی از محلّات تهران[2] فرزندی متولد شد که او را عبدالحسین[3] نام نهادند. بعدها به شیخ العراقین[4]معروف شد. وی فرزند مرحوم علی تهرانی است.[5]

درباره ی دوران کودکی و محل رشد و تربیت و تحصیلات ابتدایی، در منابع، مطلبی یافت نشد. ایشان تحصیلات عالیه اش را در نجف سپری کرد و در حدیث و رجال و فقه و اصول[6] و ادبیات صاحب نظر بود. در حفظ شعر عربی هم موفقیت های شایانی به دست آورده بود.

اساتید و مشایخ

پس از هجرت به نجف اشرف در حوزه ی نجف، در محضر عده ای از مشایخ ـ که از جمله ی آنان ـ حسن بن جعفر کاشف الغطاء ـ مشکور بن محمد بن صقر حولاوی (متوفای سنه ی 1273) و عیسی بن حسین، (معروف به زاهد) ـ و محمدحسن بن باقر النجفی صاحب جواهر بود ـ تلمذ کرد.[7]

شاگردان

عده زیادی از فضلا و علما، از محضر ایشان استفاده کرده اند. از جمله ی آنان شیخ نوح بن شیخ قاسم قرشی جعفری (متوفای سنه ی 1300 در سماوه) و شیخ محسن بن شیخ محمد حائری معروف به ابن الحب (متوفای سنه ی 1305) و ابو محاسن محمد بن عبدالوهّاب بن داوود همدانی (صاحب فصوص الیواقیت فی التواریخ) هستند.[8]

از فرزندان و نزدیکان صاحب نام و تصاویر ایشان و دوستانش، در منابع چیزی نیامده است.

شیخ العراقیین

شیخ عبدالحسین بن علی تهرانی حائری، معروف به شیخ العراقین، شیخ الاجل افقه الفقهاء و اعقل الحکماء و افضل العلماء ربانی، شیخ عراقین تهرانی، نادره ی دهر و اعجوبه ی زمان خود، در دقت و تحقیق و جودت فهم و کثرت حفظ و احاطه به فقه و حدیث و رجال و لغت، حامی دین و دافع شبهه های ملحدان، استاد شیخ محدث اعظم نوری، «نوّرالله مرقده»، بوده است.

توصیف صاحب فهرس التراث

مؤلّف کتاب فهرس التراث، درباره ی مرحوم شیخ عبدالحسین تهرانی می گوید:

او علّامه ی فقیه الحاج[9] بود. آن زمان شیخ ما (شیخ نوری، نورالله مرقده) از محضر ایشان کسب علم کرد. از جمله علوم حدیث و درایه و رجال را از محضر ایشان استفاده کرد. او به شیخ نوری اجازه ی اجتهاد داده است.

مرحوم تهرانی بعد از زمانی به نجف اشرف کوچ می کند و از محضر علمایی مانند صاحب جواهر استفاده کرد. صاحب جواهر به ایشان اجازه ی اجتهاد می دهد.

بعد از چند سال به تهران باز می گردد و به یکی از علمای نامدار آن دیار و مرجع بزرگ دینی زمان ناصرالدین شاه قاجار، معروف می شود. ناصرالدین شاه، توجه خاصی به ایشان داشت و همان موقع ایشان را وصی خود قرار می دهد. شیخ عبدالحسین تهرانی بعد از مدتی از ناصرالدین شاه در خواست رسیدگی به مرقدهای امامان مدفون در کربلا و کاظمین و سامرا و نجف اشرف را می کند. ناصرالدین شاه، ثلثی از بیت المال را در اختیار ایشان قرار می دهد تا خود مرحوم شیخ تهرانی به آن ها رسیدگی کند. ایشان به سامرا سفر می کند و قبّه ی امامین عسکریین، علیهما السلام، را در سال 1270 هجری با آن ثلثی که در اختیار داشت، تذهیب (طلا کاری) می کند و به نحو احسن، تکلیف خودش را انجام می دهد. بعد از اتمام تذهیب قبّه ی امامان عسکریین، علیهما السلام، به کاظمین هجرت می کند و در آن جا ماندگار می شود.[10]

آثار فعالیت های اجتماعی

مؤلّف کتاب سرگذشت تهران در ویژگی های معماری مسجد و مدرسه ی شیخ عبدالحسین تهرانی می نویسد:

مسجد شیخ عبدالحسین تهرانی (معروف به مسجد آذربایجانی ها) واقع در بازار، مسجدی است که خود آن مسجد با طرح مشتمل بر مقصوره و گنبدی در ضلع جنوبی و طاق نماهای متناسب کوچک در جوانب دیگر و شبستانی در ضلع شرق که با کاشی و آجر مزین شده است. در غرب مسجد شیخ عبدالحسین، مدرسه ی قدیمی علوم دینی با وسعتی نسبتاً زیاد و با همین نام قرار داشت که صحن آن به شیوه ی چهار ایوان ترتیب یافته و اتاق ها و غرفه های محل سکونت طلاب را در اطراف صحن ترتیب داده اند. منبَّت بسیار عالی و ممتاز و کاشی کار خشتی هفت رنگ خود طرح و زیبایی سر در مدرسه ی شیخ عبدالحسین از آثار هنری مورد توجه قرن سیزدهم (هجری قمری) به شمار می رود.[11]

دیگر فعالیّت های اجتماعی

میرزا محمدحسین شهرستانی در کتاب الفوائد الرضویه للقمی، در وصف احوالات این مرحوم چنین فرموده است:

در سنه ی 1280 هجری برای تعمیر صحن مطهر به کربلا آمد و مجاور حرم حسینی گردید. تذهیب جدید مبارک و بنای صحن و کاشی ایوان حجره ها و توسعه ی صحن شریف از سمت بالای سر مقدّس، به مباشرت ایشان شده و بعد از چندی به جهت تذهیب قبه ی عسکریین، علیهما السلام، به سامرا رفت. بعد از اتمام کار در کاظمین چندی مریض شد و در سال 1286 که مطابق است با کلمه ی مبارکه «غفور» وفات یافت.

قبرش در کربلا در حجره ی متصّل به درب سلطانی است و جمیع کتاب های خود را وقف بر طلاّب کرد.[12]

وصایت از امیرکبیر

از جمله آثار اسلامی اجتماعی دوران قاجار، مسجد آذربایجانی ها (یا مسجد ترک ها) است که به همراه حوزه ی علیمه ی با شکوه در کنار هم ساخته شده اند.

این مسجد از ماتَرَکِ میرزا تقی خان امیرکبیر، صدر اعظم با کفایت دوران قاجار (ناصرالدین شاه) ساخته شده است. بعد از مرگ امیرکبیر با نظر دقیقی که در شناسایی مردم، بویژه روحانیان داشت، در میان تمام علمای مرکز، شیخ عبدالحسین را وصی خود قرار داد.

امیرکبیر در اواخر عمر، ثلث اموال خود را برای کارهای عام المنفعه و ردِّ مظالم وصیت کرد، همانند همه ی مسلمانانی که جداً معتقد به روز قیامت و حساب و کتاب و جزا هستند و این عقیده در زندگی آنها اثر می گذارد.

مسجد و مدرسه ی مرحوم حاج شیخ عبدالحسین تهرانی که اکنون در بازار تهران مورد استفاده مسلمانان است، از همین ثلث امیرکبیر ساخته شده است. البته در زمان صدارت خویش زمین آن را خریده و نقشه ی ساختمان را هم تهیه کرده بود، ولی مهلت پیاده کردن نقشه را نیافت و طبق وصیت او بعد از مرگش، وصیّ او حاج شیخ عبدالحسین تهرانی آن را ساخت.

ساختمان امامزاده زید در تهران نیز از آثار آن مرحوم (امیرکبیر) است.[13]

مرحوم تهرانی (معروف به عراقین) هم از حالّ الوصایه ایشان، مسجد و مدرسه ای عالی برای تربیت طلاّب بنا نهاد که امروز به مسجد و مدرسه ی شیخ عبدالحسین یا مسجد آذربایجانی ها معروف است. در علت نامگذاری گفته شده که چون ترک زبانان در ایام محرّم در آن مسجد عزاداری و روضه خوانی بر پا می کنند که به مسجد ترک ها نیز شهرت دارد.[14]

احیای مرقد مختار رحمة الله علیه

مدتی مرقد مختار، رضوان الله علیه، به صورت خرابه و مندرس بود، بلکه اثری از آن نبود. دست های مرموز و غافل، مرتب در کار بودند تا نسل به نسل، شخصیت مختار را بکوبند. درباره ی کوبیدن او، حدیث ها جعل کردند و با دسیسه های مختلف خواستند از مقام و شأن او بکاهند. علی رغم این نقشه بازی ها، بالاخره، حق آشکار شد و خداوند بعضی از صالحان از اولیای خود را بر آن داشت که در مورد قبر مختار به جست وجو کنند. از میان این مردان کنجکاو و حق جوـ چنان که بسیاری از علمای محقّق ما که تألیفاتی درباره ی کوفه و قبور اطراف آن و امور دیگر مربوط به آن نوشته اند، تصریح می کنندـ علامه ی بزرگ و مجاهد شیخ عبدالحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقیین» در این باره به جست وجوی عمیق پرداخت. وی وقتی که برای زیارت عتبات عالیات به عراق مشرف شد و تصمیم بر تجدید و تعمیر بناهای عتبات گرفت، با کمال جدیّت در نواحی مسجد کوفه از مرقد مبارک مختار جویا شد تا آن را پیدا و تعمیر کند.

در صحن حضرت مسلم که ساختمانش به مسجد اعظم کوفه چسبیده، بالای دکه و سکوی بزرگ و پیش روی حرم هانی، علامتی از قبر مختار بود. به دستور او آن را کندند. دیدند در زیر آن علامت حمّامی ظاهر شد. برای او معلوم شد که آن جا محل قبر مختار نیست.

این عالم بزرگوار مجدداً به جست وجو و تفحّّص پرداخت تا آن که علامه ی کبیر سیّد شریف رضا، فرزند مرجع بزرگ و محقق عالی مقام، سیّد بحرالعلوم به او گفت: «پدرم وقتی که از کنار زاویه ی شرقی، عبور می کرد، می گفت: سوره ی فاتحه را نثار روح مختار در این جا بخوانیم. او و همراهانش سوره ی فاتحه را می خواندند و می فرمود: همین جا محل قبر مختار است.».

وقتی که شیخ العراقین این مطلب را شنید، دستور داد همان محل را کندند، دیدند سنگی پیدا شد که روی آن نوشته بود: «هذا قبر المختار بن عبید الثقفی».

شیخ بزرگوار، قبر مختار را به این وسیله شناخت و دستور داد آن را تعمیر کردند. اینک بنای قبر در خارج محوطه ی مسجد اعظم کوفه، کنار دیوار قبله قرار گرفته است. سال تعمیر این قبر با این کیفیت حدود سال 1258 هجری بوده است.

در کتیبه دربی که از آن به طرف قبر مختار می روند، نوشته شده: «قد امر السید مهدی بحرالعلوم والشیخ جعفر کاشف الغطاء بان یشهدا هذا ضریحاً للمختار وعیّنا هذا الموضع قبراً له؛ به دستور بحرالعلوم و کاشف الغطاء، ضریح مختار شناخته شد و این دو بزرگوار قبر مختار را که همین محل است، تعیین کردند.».

این جریان را جماعتی از بزرگان علمای محقق ما نقل کرده اند. از جمله ی آنان شیخ بزرگوار آیت الله شیخ میرزا حسین و فرزند حاج میرزا خلیل تهرانی نجفی و استاد کبیر و علامه ی محقق، شیخ محمّدعلی غروی اردوبادی در کتاب خود سبک النضارفی المختار به سندی که منتهی به شیخ العراقین می شود، است.[15]

آثار علمی

شیخ عبدالحسین در 30 سالگی (سال 1252 هـجری) کتاب المصباح النّجاة فیاسرار الصلاة و سرّ الاستغفار بین السجدتین، را تألیف کرده. بعداً کتاب المبکی را نوشته است.[16] علاوه بر این ها آثار علمی دیگری هم دارد که ما چند تا از آن را ذکر می کنیم:

1ـ کتاب الاجازاة[17]

2 ـ ترجمه ی نجاة العباد[18]

3ـ طبقات الروات[19]

مرحوم شیخ تهرانی، توان علمی در سرودن شعر و ادبیات فارسی داشتند که دو بیت از شعر فارسی ایشان را که در سال 1274 هجری نوشته شده است، می آوریم.

ای خداوندا هفت سیاره

نیست ما را به جز گنه چاره

شکنم توبه کردمی صد بار

عفو فرماییَم دو صد باره[20]

سخن صاحب فهرس التراث

مرحوم تهرانی، کتابخانه ی بزرگی در کاظمین داشت که بیش تر کتاب های آن کتابخانه از نفائس مخطوطات آن مرحوم است. متأسّفانه بعضی از آثار این کتابخانه ی را در کتابخانه ی جیستربتی دیدم و خودم از این کتاب های مرحوم تهرانی، تصویربرداری کردم.[21]

اجازه ی اجتهاد استاد به شاگردان

میرزا حسین نوری، نورّالله مرقده، پس از کسب علم از مرحوم تهرانی اجازه ی اجتهاد می گیرد و شیخ محاسن محمد عبدالوهّاب همدانی حائری از مرحوم تهرانی اجازه ی روایت می گیرد.[22]

تاریخ وفات

شیخ عبدالحسین تهرانی پس از انجام دادن آن مرام عالی، مدتی در کاظمین مریض شد و در بیست و دوم رمضان سال هزار و دویست و هشتاد و شش، عازم جنان گردید. جنازه اش به کربلای معلّی انتقال یافت و در حجره ی متصل به باب سلطانی صحن مقدس حسینی مدفون گردید.

کلمه ی «غفور» که برابر با 1286 است، ماده تاریخ وفات او است.[23]


[1]. تراجم الرجال، ج2، ص 25، م 880؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13، ص 326.

[2]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13 326.

[3]. مستدرک الوسائل (الخائمه) ج 2، ص 114؛ تاریخ آداب اللغة العربیة، ج 4، ص 141؛ الکنی والالقاب، ج 2، ص 397؛ فوائد رضویه، ص 224؛ معارف الرجال، ج2، ص 34؛ اعیان الشیعه، ج 7، ص 438؛ ریحانة الادب، ج 3، ص 329.

[4]. موسوعة طبقات الرجال، ج 13، ص 326؛ معارف الرجال، ج 2، ص 34.

[5]. همان.

[6]. الفوائد الرضویه، للقمی، ص 224؛ فهرس التراث، ج 2، ص 167؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13، ص 326.

[7]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13، ص 326؛ معارف الرجال، ج 2، ص 35.

[8]. معارف الرجال، ج 2، ص 35؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 13، ص 327.

[9]. فقیه الحاج به کسی اطلاق می گردد که زیاد قصد زیارت بیت خداوند متعال را می گدد.

[10]. فهرس التراث، ج 2، ص 167.

[11]. سرگذشت تهران، ص 129.

[12]. الفوائد الرضویه، للقمی، ص 224.

[13]. امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، اکبر هاشمی رفسنجانی، فروردین 1363، دفتر انتشارات، وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم، ص 12.

[14]. ر.ک:سرگذشت تهران، ص 129 – 130، حسین شهید مازندرانی.

[15]. سیّد شهداء و یاران و خاندان وفادار او، ج 3، ص 437؛ سیمای کوفه، ص 256، مولف آیت الله سید عباس کاشانی.

[16]. تراجم الرجال، ج2، ص 25، م 880.

[17]. الذریعه، ج 1، ص 126، برقم 605.

[18]. همان، ج 4، ص 142 برقم 691.

[19]. ریحانة الادب، ج 3، ص 329.

[20]. تراجم الرجال، ج 2، ص 25، م 880.


شیخ عبدالحسین تهرانی شیخ العراقین
اطلاعات فردی
نام کامل: شیخ عبدالحسین تهرانی شیخ العراقین
تاریخ تولد: 1222 قمری طبق قولی
زادگاه: تهران
محل زندگی: عراق، ایران
تاریخ وفات: 1286 قمری
محل دفن: کربلا حرم امام حسین (ع)
شهر وفات: کاظمین
استادان: محمد حسن نجفی صاحب جواهر، حسن کاشف الغطاء و...
شاگردان: میرزا حسین نوری
محل تحصیل: نجف
اجازه اجتهاد از: صاحب جواهر
تألیفات: طبقات الروات، مصباح النّجاة فی اسرار الصلاة، کتاب الاجازاة، المبکی.
سیاسی: مبارزه علیه بابیت و بهاییت، وصی امیرکبیر، قضاوت
اجتماعی: نماینده ناصرالدین شاه قاجار در بازسازی عتبات عالیات، تأسیس مدرسه علمیه و مسجد آذربایجانی‎ها در تهران.

عبدالحسین تهرانی شیخ‎ العراقین (درگذشته 1286ق) از فقهای قرن سیزدهم، مورد اعتماد و وصی امیرکبیر، از مبارزین علیه بابیت و بهاییت و نماینده ناصرالدین شاه قاجار در بازسازی عتبات عالیات عراق. او از شاگردان برجسته صاحب جواهر بود. تهرانی معتقد به کارآمدی‌ احکام‌ و قوانین‌ اسلامی‌ در جامعه بود از این رو دعاوی شرعی که به دیوانخانه ارجاع ‎شده بود، از سوی امیرکبیر به وی محول گشت.

تولد و وفات

عبدالحسین تهرانی در تهران به دنیا آمد. از تاریخ تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست. در عین حال برخی تولد وی را 1222ق ذکر کرده‎اند. او در سال 1286ق در کاظمین از دنیا رفت و در حرم امام حسین(ع) در اتاقی نزدیک به باب سلطانیه دفن شد.[1][2]

موقعیت علمی و تألیفات

شیخ‎العراقین پس از عزیمت به عراق تحصیلات حوزوی خود را در نجف سپری کرد. او در دروس اساتیدی چون حسن کاشف الغطاء ( فرزند جعفر کاشف الغطاء)، مشکور بن محمد بن صقر حولاوی (درگذشت 1273ق)، عیسی بن حسین، (معروف به زاهد)، و محمدحسن نجفی حاضر شد. وی یکی از چهار شاگرد صاحب جواهر است که خود بر اجتهاد آنان تصریح کرده است. شیخ‎العراقین پس از کسب اجتهاد به تهران بازگشت.[3][4] برخی از نویسندگان کتب تراجم او را مرجع دینی تهران در دوره ناصرالدین شاه قاجار معرفی کرده‎اند.[5]

فعالیت‎های اجتماعی و فرهنگی

شیخ‎العراقین پس از بازگشت به ایران علاوه بر زعامت دینی، در عرصه اجتماعی و فرهنگی نیز حاضر شد. وی تعاملاتی با امیرکبیر و دولت وقت ناصرالدین شاه داشت و با اعتقاد به اینکه «هرگاه مدار دولت و مملکت داری از روی شریعت مطهره باشد... هیچ فتنه و فساد بر نیاید» برای اجرای صحیح احکام و قوانین اسلامی تلاش نمود.[6]

قضاوت

طبق برخی گزارش‎ها امیرکبیر برخی دعاوی و امور قضایی را که جنبه شرعی داشت را برای داوری به عبدالحسین تهرانی محول می‎کرد. مناسبات میان امیرکبیر و شیخ عبدالحسین تا حدی است که امیرکبیر در برخی از موضوعات دشوار و معضلات پیش آمده با او مشورت می‎کرد.[7][8][9][10] برخی از گزارش‎ها ضمن اشاره به علاقه شدید و ارادت امیرکبیر به شیخ العراقین مدعی‎اند امیرکبیر شیخ‎العراقین را به عنوان وصی خود قرار داده است.[11]

ساختن مدرسه علمیه و مسجد در تهران

یکی از اقدامات فرهنگی شیخ عبدالحسین تهرانی ساختن مدرسه علمیه و مسجد بر اساس وصیت امیرکبیر از ثلث میراث وی بود که امروزه در تهران به مدرسه و مسجد شیخ عبدالحسین یا مسجد آذربایجانی‎ها معروف است.[12][13] بر اساس برخی گزارش‎ها، محل کنونی مدرسه، زمانی محل ساخت مشروبات الکلی بود تا اینکه با وصیت امیرکبیر، چنین مرکز تبدیل به محل فراگیری علوم اسلامی شد.[14]

مدرسه و مسجد شیخ عبدالحسین در دهه 50 تا 60 شمسی توسط سید هادی خسروشاهی (درگذشته اواخر دهه 60 شمسی) اداره می‎شد. به سبب روحیه مبارزاتی وی این مدرسه و مسجد کانون انقلابیون به شمار می‎رفت.[15]در آن دوره امام خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی در این مسجد سخنرانی کرده‎اند.[16] هم اکنون متولی مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین، سید باقر خسروشاهی، فرزند سید هادی خسروشاهی، است.[17][18]